دانلودرمان مرگ ماهی نوشته فاطمه حیدری
خلاصه:
ازدواج سنتی ماه دخت و معین که به یک ازدواج پیچیده و پر از سکوت تبدیل شد… حضور برادر معین که باعث میشود دهان بسته این پیوند بالاخره به اعتراض باز شود…. همه چیز بستگی به نگاه آدمها دارد… به غرق شدنی میگوییم مرگ که برای ماهی زندگی است.
بخشی از رمان:
روی هوا یک چیزهایی میگفت که یک درصد از صدش به درد میخورد. تقصیر خودش نیست آقا جان… پدربزرگم تا زنده بود دهانش را کوک زده بود… از بس که نمیتوانست چیزی بگوید، بعد مرگ اقاجان یک بشکاف برداشت و حرفهای ناگفتهاش را بالا آورد… آقاجان سخنران خوبی بود اما برای در و همسایه و اهل بازار… دعواهای خانوادگی را فیصله میداد اما همیشه موقع اختلافهای فامیلی دیر میرسید.
مه رمان ماهی منبع
درباره این سایت